جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳ |۲۸ ربیع‌الثانی ۱۴۴۶ | Nov 1, 2024
حجت الاسلام والمسلمین مجتبی ذوالنوری در مصاحبه با خبرگزاری حوزه

حوزه/ طلابی بودند که نقش تبلیغی و رزمنده داشتند؛ آنجا که لازم بود با لباس رزم دوشادوش رزمندگان باشند با همین هیأت حضور پیدا می کردند و آنجا هم که پای نماز جماعت و تبلیغ بود لباس روحانیت می پوشیدند و کار خود را انجام می دادند به آنان می گفتیم «طلاب دو زیست».

خبرگزاری«حوزه» سال های دفاع مقدس یادآور رشادت و ایستادگی مردان و زنانی است که در هر لباس و مقامی جان خود را در طبق اخلاص نهادند و برای یاری اسلام و دفاع از میهن، در برابر شرق و غرب ایستادند تا یک وجب از خاک این کشور به دست دشمن نیافتد.

فرقی نمی کرد؛ معلم و دانش آموز، استاد و دانشجو، کارگر و کاسب، هر کس در دل عشق دین و میهن داشت به جبهه می رفت تا تیری به سوی دشمن پرتاب و خود را در پاداش «و فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما» شریک کند.

در این میان روحانیان نیز دوشادوش سایر گروه های مردمی به جبهه های نبرد حق علیه باطل رهسپار می شدند تا نامشان در جرگه مجاهدان فی سبیل الله ثبت شود. بنا بر آماری که کنگره شهدای روحانی منتشر کرده است تا کنون بیش از 4350 شهید طلبه و روحانی شناسایی شده اند که از این نظر روحانیت در مقایسه با سایر اقشار بیشترین شهید را به انقلاب اسلامی تقدیم کرده است.

حجت الاسلام والمسلمین مجتبی ذوالنوری دبیر کل کنگره شهدای روحانی و نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری حوزه به تبیین نقش روحانیت در دفاع مقدس پرداخت و گفت: اگر بخواهیم نقش روحانیت در دفاع مقدس را بشماریم باید به هفت محور اصلی اشاره کنیم که در مجموع 60-70 نقش را شامل می شود.

محور کلان

نخستین محور، محور کلی و کلان نقش آفرینی بود که اختصاص به شخصیت هایی مانند حضرت امام داشت. تحریض و تحریک مردم به جهاد و قتال از جمله فرمان ایشان به آزادسازی مهران و شکست حصر آبادان و ... را باید جزو مصادیق این نقش عنوان کرد.

هنگامی که امام درباره جنگ سخنی می فرمود، تمام معادلات تغییر می کرد.در مرحله بعد شخصیت های نزدیک به حضرت امام هم در سطوح بالای مدیریت کشور نقش داشتند که در این رده جای می گیرند.

محور دوم: پشتیبانی

اگر رزمنده ای شهید می شد، در مراسم تشییع، بزرگداشت، هفتم، چهلم و سالگرد او، این صدای حلقوم روحانیت بود که اهمیت جبهه را برای مردم توضیح می داد و خود سبب می شد که رزمنده های دیگر روانه جبهه شوند.

جمع آوری کمک های مردمی، تحریض و تشویق مردم به اداره کردن جنگ بخشی دیگر از این کارها بود؛ مثلا  بعضی از روحانیون در جمع آوری کمک های مردمی در مدرسه فیضیه فعال بودند، بعضی بزرگان  هم بازار را فعال می کردند و کمک های خوبی از بازار برای جبهه ها ارسال می شد. این افراد در بسیاری از اوقات در توزیع کمک ها هم نظارت می کردند.

محور سوم: مسئولیت ها

طلاب و روحانیون زیادی بودند که در جبهه مسئول بودند. هر یگان یا لشکر یا تیپ یا قرارگاه، ارکانی مانند نیروی انسانی، پشتیبانی، اطلاعات، عملیات و.. دارد. یکی از این ارکان هم تبلیغات، عقیدتی و سیاسی، اعزام مبلغ و روابط عمومی بود که غالبا روحانیون مسئول این کارها می شدند.

اگر به قرارگاه های متعدد و لشکرهای گوناگون نگاه کنیم می بینیم تعدادی زیاد از روحانیون در این سمت ها مشغول جنگ بودند و اینها کمکی بود به تامین کادر مورد نیاز جبهه های ما.

در این بخش نباید از نقش نمایندگی های امام خمینی (ره) در سپاه غافل شد. افرادی همچون آیت الله طاهری خرم آبادی، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین فاکر، شهید محلاتی و یا شهید میثمی مسئول نمایندگی امام در قرار گاه خاتم الانبیا که وجودش در جبهه منشأ تاثیرات فراوان بود.

محور چهارم: فرماندهی جنگ

در جنگ روحانیونی داشتیم که از فرمانده قرارگاه تا دسته نقش آفرینی می کردند. یکی از آنها شهید ردانی پور، فرمانده قرارگاه فتح و از افراد موثر در بنیانگذاری لشکر 14 امام حسین (ع) بود که در مقاطع مختلف در جنگ ایفای نقش داشت.

حجت الاسلام بشردوست در مقطعی فرمانده قرارگاه کربلا بود که چندین لشکر را فرماندهی می کرد و حجت الاسلام طلابیان هم رئیس ستاد قرارگاه بود، یعنی فرمانده و رئیس ستاد قرارگاه، روحانی بودند و بخشی عمده از عملیات را اداره می کردند.

در اینجا باید یادی کنم از شهید حاج محمود کاوه که در جایی ندیده ام از ایشان با عنوان طلبه یاد کنند، یا شهید غلامرضا صالحی جانشین لشکر 27 محمد رسول الله و...اگر به ردۀ فرماندهان گردان برسیم فهرستی پر تعداد از این عزیزان را می توان گردآوری کرد، چون هر چه رده پایین تر می آمد تعداد نیروهای روحانی در این مسئولیت ها بیشتر بود.

محور پنجم: نیروهای تبلیغی

کم نبودند طلابی که حضور تبلیغی شان در جنگ معجزه می کرد؛ همانند شهید بیگدلو یا شهید سلیمی از دفتر امام.ما هشت امام جمعه و چندین امام جمعه موقت که داریم که در جبهه ها شهید شده اند.فراوان بودند امامان جماعت که به عنوان سفر تبلیغی به جبهه می رفتند و در خطوط مقدم در قرارگاه ها حضور داشتند.

محور ششم: طلاب رزمی

این طلاب معمولا گمنام بودند، به این معنا که تا خبردار می شدند که عملیاتی می خواهد انجام شود، با یگانشان هماهنگ می کردند و اعزام می شدند و در قید و بند اعزام با یگان روحانیون نبودند.

دسته ای از طلاب هم که کم سن و سال بودند و نمی خواستند به عنوان روحانی بروند، به عنوان رزمنده می رفتند و به شهادت می رسیدند.

یکی از دلایلی که در گذشته بنیاد شهید تعداد 2776 شهید روحانی را ثبت کرده بود اما ما به آمار بیش از 4350 نفر رسیدیم این است که مثلا طلبه ای گمنام به جبهه رفته و شهید شده، حتی روی سنگ قبرش هم اسمی از طلبه بودنش نیست، در پرونده بنیاد شهید هم ذکر نشده و فقط خانواده می شناخته اند که او طلبه بوده است. گروه های ما برای سرکشی به خانواده یک شهید به فلان روستا می رفتند و به خانواده شهید طلبه سر می زدند. مادر شهید می گفت: حالا که اینجا آمده اید به فلانی هم سر بزنید، فرزندش هم درس پسر ما بوده!

در واقع با این نشانی خانواده شهید، ما طلبه شهید دیگری را شناسایی می کردیم.

یکی دیگر از دلایلی که سبب شده، آمار شهدای روحانی با دقت به دست نیاید این است که بعضی از آنها می خواستند گمنام به جبهه بروند.

یک سید اصفهانی به نام مرتضوی داشتیم که در عملیات مهران به شهادت رسید. بعد از شهادتش فهمیدیم  که ایشان در 11 عملیات شرکت داشته و بعد به عنوان تک تیرانداز شهید شده است. چرا؟ ایشان می گفت: «من می خواهم گمنام باشم و اخلاصم حفظ شود.» لو نمی دادند که ما طلبه ایم. احساس می کردند اگر بگوییم طلبه ایم {مسئولان} یک بلندگوی دستی روی دوش آنها می اندازند تا به تبلیغات بروند، ولی آنها می خواستند نقش رزمی داشته باشند.البته در این میان بودند طلابی که علاوه بر بلندگوی دستی، تجهیزات رزم هم داشتند.

هفتم: رزمی تبلیغی

طلابی بودند که هم نقش تبلیغی داشتند و هم رزمنده بودند؛ یعنی به هر دو مأموریت علاقه داشتند؛ آنجا که لازم بود با لباس رزم دوشادوش رزمندگان باشند با همین هیأت حضور داشتند و آنجا هم که پای نماز جماعت و تبلیغ بود لباس روحانیت می پوشیدند و کار خود را انجام می دادند.با دوستان شوخی می کردیم و به این عزیزان می گفتیم «طلاب دو زیست» چون هم لباس رزم می پوشیدند، هم لباس روحانیت.

در کنار این هفت محور باید محور نقش آفرینی تخصصی در جنگ را هم بیافزاییم. قشر زیادی از طلاب بودند که تیربارچی، آرپی چی زن، غواص، تخریب چی و یا حتی خلبان هلی کوپتر بودند. ما روحانی معمم داشتیم که در هوانیروز ارتش به عنوان خلبان هلی کوپتر کبری مأموریت انجام می داد.

یا مثلا به بیمارستان صحرایی می رفتیم. می دیدیم یک قبا و عمامه روی میخ آویزان است! دنبال صاحبش می رفتیم می دیدیم هنگام اذان، آقایی از اتاق عمل بیرون آمد. روپوش عمل را در آورد و قبا و عمامه را پوشید و رفت برای اقامه نماز. یعنی ما روحانیونی داشتیم که در تخصص های مختلف در جبهه فعالیت می کردند و همگام و دوشادوش رزمندگان به ادای وظیفه مشغول بودند.

 

 

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha